در بخش دوم پادکست، موژان مومن بررسی میکند که چگونه آموزههای حضرت بهاءالله حیات جامعهٔ نوپای بهائی ایران را شکل تازهای بخشید و الهامبخش اشکال جدیدی از اقدام جمعی شد.

مرکز جهانی بهائی — بخش دوم از این گفتوگوی دو قسمتی در پادکست «بینشهایی از میدان عمل»، به ادامهٔ گفتوگو با موژان مؤمن و بررسی مضامین مقالهٔ اخیر او با عنوان «انقلاب بابی-بهائی در ایران»، که در مجلهٔ «مطالعات ایرانی» انتشارات دانشگاه کمبریج (Cambridge University Press) منتشر شده است، میپردازد.
دکتر مؤمن با توجه به زمینههای تاریخیای که در بخش نخست ترسیم شد، توضیح میدهد که جامعهٔ نوپای بهائی بهتدریج الگوهای تازهای برای همکاری، تصمیمگیری و خدمت به وجود آورد که با هنجارهای طبقاتی رایج آن زمان تفاوت چشمگیری داشت. این تغییرات، طی چندین دهه و در پرتو هدایات حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء، که جامعه را بهسوی گونههایی از اقدام جمعی بر پایهٔ مشورت، مشارکت و روحیهٔ خدمت به نوع بشر سوق میداد، بهآرامی شکل گرفتند.
دکتر مؤمن شرح میدهد که حضرت بهاءالله نظام اجتماعی حاکم بر جهان را مختل توصیف کرده است («أَنَّ نِظَامَهَا قَدِ اخْتَلَّ») و در نتیجه، این نظام نه به اصلاحات جزئی، بلکه به شیوهای اساساً متفاوت برای ساماندادن به امور بشر نیاز دارد.
در چنین شرایطی بود که بهائیان نخستین در ایران هیئتهای مشورتی تشکیل دادند؛ هیئتهایی که اعتبارشان نه بر اقتدار فردیِ یک رهبر، بلکه بر تصمیمگیری جمعی استوار بود. در سطح محلی، اعضای جامعه گرد هم میآمدند تا دربارهٔ شرایط خود تأمل کرده و برای تلاشهایی در مسیر رفاه طیف گستردهتری از مردم، برنامهریزی کنند. این الگوهای زندگی بهتدریج نشان داد که این همکاری است، نه رقابت، که تداوم پیشرفت جمعی را امکانپذیر میکند.
این پیشرفتها، که از تأکید حضرت بهاءالله بر یگانگی نوع بشر الهام میگرفت، با تغییری گستردهتر در درک انسان از هویت خویش همراه بود.
دکتر مؤمن همچنین به بازتعریف خودِ مفهوم دین میپردازد و توضیح میدهد که حضرت بهاءالله تأکید میکند که اساس دین، مناسک و آداب ظاهری نیست، بلکه پرورش صفات معنوی و مشارکت جمعی برای بهبود اجتماع است. از اینرو کوشش برای پیشبرد آموزش زنان، گسترش دسترسی به مدرسه و تقویت همکاری اجتماعی، جلوههایی از ایمان بهشمار میرفت؛ با این حال، همین تلاشها بارها خصومتهایی را برانگیخت. تحریف واقعیت، بهویژه از جانب مقامات مذهبی، در آزار و سرکوب تاریخی و مستمر جامعهٔ بهائی در ایران نقش داشته است.
دکتر مؤمن خاطرنشان میکند که با وجود این فشارها، جامعه در طول این سالها رویکردی مبتنی بر «مقاومت سازنده» را حفظ کرده است؛ رویکردی که در آن پایبندی به اصول، خدمت به اجتماع و جستوجوی وحدت، حتی زیر شدیدترین محدودیتها، استمرار یافته است. او با نگاهی به ۱۵۰ سال گذشته بیان میکند که اهمیت این تحولات تنها در پرتو تلاشی آرام اما استوار برای ایجاد الگوهایی از زندگی بر پایهٔ تصمیمگیری مشترک، برابری و خدمت آشکار میشود؛ الگوهایی که میتوانند به نوع بشر در جستوجوی شیوههای عادلانهتر و همکارانهتر برای زیستن، بینشهای ارزشمندی را ارائه کنند.