«عاملان صلح»

جوانان اروپایی نقش خود را در نوسازی اجتماع بررسی می‌کنند

۵۰۰ جوان از ۲۲ کشور اروپای شرقی در بخارست گرد هم آمدند تا راه‌های تقویت تلاش‌هایشان برای کمک به پیشرفت اجتماعات خود را بررسی کنند.

۴ آبان ۱۴۰۴

بخارست، رومانی — در بسیاری از نقاط جهان، جوانان خود را میانِ دو چشم‌اندازِ رقیب برای آینده می‌بینند: یکی آن‌ها را به جست‌وجویِ فرصت در نقاط دیگر فرا می‌خوانَد و دیگری آن‌ها را به مشارکت در نوسازی و پیشرفتِ جوامعشان دعوت می‌کند.

حدود ۵۰۰ جوان از ۲۲ کشورِ سراسر اروپای شرقی به‌تازگی در بخارست گرد هم آمدند تا دقیقاً به همین چالش بپردازند: «پیشگامِ تغییر مثبت شدن» در اجتماعاتی که در آن زندگی می‌کنند چه معنایی دارد؟

با عنوان «عاملان صلح: جوانان دگرگون‌ساز اروپا»، این کنفرانس به‌عنوان مقطعی مهم در روندی بلندمدت از گفت‌وگو و اقدام در نظر گرفته شده بود.

در سخنان آغازین خود، یِوگنیا پولیوکتووا (Yevgeniya Poluektova)، عضو هیئت مشاورین در اروپا، به چالش‌های عمیقی که این منطقه و جهان با آن روبه‌رو هستند اشاره کرد. او با اشاره به درگیری‌های ادامه‌داری که جوامع سراسر اروپا را متأثر کرده است، اظهار داشت که با وجود نهایت تلاش بسیاری از رهبران و مؤسسات، صلح پایدار همچنان دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد.

خانم پولیوکتووا گفت: «بیندیشید که چرا به اینجا آمده‌اید؛ آمده‌اید تا جهان را بر بنیانی استوار از نو بنا کنید.»

شرکت‌کنندگان، به‌جای آنکه صلح را صرفاً نتیجهٔ مذاکرات در سطوح بالا یا تغییرات سیاست‌گذاری بدانند، بررسی کردند که چگونه محله‌های خودشان می‌تواند به فضاهایی تبدیل شوند که در آن وحدت، عدالت و حمایت متقابل در تعاملات روزمره نهادینه شود.

پِلاجیا (Pelagia)، شرکت‌کننده‌ای از رومانی، دربارهٔ معنای «عامل صلح بودن» تأمل کرد: «یعنی یکدیگر را بی‌قیدوشرط دوست داشته باشیم؛ فارغ از رنگ، مذهب و هر تفاوت دیگری که میان ما هست. درک این حقیقت به ما امکان می‌دهد به جامعهٔ خود خدمت کنیم.»

تعامل دانش و رشد

یکی از مضامین عمیقی که در طول این گردهمایی مطرح شد، ماهیت آموزش و رابطهٔ آن با تحول اجتماعی بود.

پرسشِ پیشِ روی شرکت‌کنندگان صرفاً این نبود که چگونه می‌توان دانش بیشتری کسب کرد، بلکه این بود که چه نوع آموزشی لازم است تا نسل آینده بهتر بتواند در پیشرفت اجتماع، و نه در زوال آن، نقش ایفا کند.

نمایی از شماری از جوانانی که در کنفرانس شرکت کردند.فضای کنفرانس با شکل‌گیریِ دوستی‌های جدید میان شرکت‌کنندگان پُرشورتر شد.

گفت‌وگوها به این موضوع پرداخت که آموزش رسمی، هرچند برای پرورش قوای فکری و مهارت‌های حرفه‌ای ارزشمند است، اما تنها بخشی از آنچه را که آموزش حقیقی به آن نیاز دارد پوشش می‌دهد.

شرکت‌کنندگان بیان کردند که تلاش‌هایشان در سطح مردمی چیزی فراتر از فعالیت‌های فوق‌برنامه یا کار داوطلبانه است. آن‌ها از طریق این تلاش‌ها، توانمندیِ خود را برای پاسخ‌گویی به ضروری‌ترین نیاز بشر تقویت می‌کنند: یادگیری زندگی توأم با وحدت و تلاش برای خیر عمومی.

بورا (Bora) از کوزوو دیدگاهی را بیان کرد که ریشه در تجربهٔ خانواده‌اش در نسل‌های مختلف داشت. او توضیح داد که پدربزرگ و مادربزرگش در زمانی بزرگ شدند که بی‌سوادی فراگیر بود، والدینش برای دسترسی به آموزش در دوره‌های درگیری‌ به‌شدت تلاش کردند، اما او اکنون به فرصت‌هایی دسترسی دارد که از نسل‌های پیشین دریغ شده بود.

البته تأمل او از صرف قدردانی بابت دسترسی به برنامه‌های توان‌افزایی اخلاقی و معنوی فراتر رفت: «آموزش به ما شرافت می‌بخشد، زیرا ما را متواضع می‌سازد. متوجه می‌شویم هرآنچه می‌دانیم هرگز کافی نیست؛ بنابراین، همچنان در پی کسب دانش هستیم.»

سخنان بورا به درکی از آموزش اشاره دارد که نه‌فقط دانش ما، بلکه هویت و شخصیت ما را شکل می‌دهد و از این طریق، نوع اجتماعی را که می‌توانیم با همکاری یکدیگر بسازیم تعیین می‌کند. او گفت: «آموزش وسیله‌ای است برای آنکه بیاموزیم چگونه بهتر باشیم، چگونه شریف‌تر باشیم، چگونه مهربان‌تر باشیم. آموزش ما را یاری می‌دهد تا با تکیه بر دانش، همدلی و اعتماد، عاملان صلح باشیم.»

تلاشِ صبورانه برای آینده

در طول سه روز گردهمایی، فضایی که میان شرکت‌کنندگان شکل گرفت بسیار فراتر از شور و شوق و الهام‌بخشی بود. آنان به این درک رسیدند که صفات و خصوصیاتی که در سطح جامعه پرورش می‌یابد، می‌تواند به بیرون گسترش یابد، حلقه‌های تعامل را فراگیرتر کند و به‌تدریج ماهیت فضاهای اجتماعی را دگرگون سازد.

محور این آگاهی، درک این حقیقت بود که چنین تغییری از خود فرد آغاز می‌شود؛ از تلاش برای ایجاد انسجام بیشتر در زندگی شخصی، به‌گونه‌ای که باورها، آرمان‌ها و فعالیت‌های روزانه در یک کل هماهنگ قرار گیرد.

کاشف (Kashaf) از لهستان توضیح داد که این گردهمایی به او کمک کرده تا نیاز به انسجام بیشتر میان جنبه‌های گوناگون زندگی‌اش را، که پیش از این پراکنده و بی‌ارتباط به‌نظر می‌رسیدند، بهتر درک کند.

او گفت: «یکی از مهم‌ترین بینش‌هایی که در این گردهمایی به دست آوردم این بود که می‌توانم زندگی منسجمی داشته باشم؛ یعنی تحصیل، شغل و خدمت را نه جدا از هم، بلکه اجزای یک مسیر واحد ببینم.»

در طول کنفرانس، موسیقی و آواز بخشی از جلسات مشورتی بود و از ظرفیت هنر برای غنای بیشتر برنامه استفاده شد.فعالیت‌های گروهی، دوستی‌ها را عمیق‌تر کرد و روحیهٔ همدلی و صمیمیت میان شرکت‌کنندگان را تقویت نمود.

تجربهٔ کاشف در این گردهمایی مسیر آینده‌اش را روشن‌تر کرد. اندکی پس از کنفرانس، او به شهر دیگری نقل‌مکان کرد تا هم‌زمان با ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ پزشکی، در اجرای برنامه‌های آموزش اخلاقی برای نوجوانان نیز مشارکت داشته باشد.

داستان کاشف، همچون بسیاری از شرکت‌کنندگان دیگر، بیانگر حرکتی گسترده‌تر در سراسر منطقه است. جوانان در حال درک این نکته‌اند که کوششِ صبورانه برای تقویت توانمندی‌های خود و پرداختن به ریشهٔ چالش‌های اجتماع، و نیز ایجاد وحدت از طریق فعالیت‌های مستمر جامعه‌سازی در سطح مردمی شاید به‌اندازهٔ اقدامات سریع و پرسروصدا جلب توجه نکند، اما نویدبخش تغییراتی ماندگار است.

خانم پولیوکتووا گفت: «تلاش برای ساختن تمدّنی جدید مستلزم کوشش نسل‌های متعددی است.»

مقالات مرتبط

«عاملان صلح»: جوانان اروپایی نقش خود را در نوسازی اجتماع بررسی می‌کنند | BWNS