دیزی گیلیسپی که این ماه یادبود تولد صدسالگی اوست، یک نوازندۀ آمریکایی بود که از او به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین ترومپت‌نوازان تمام تاریخ یاد می‌شود. (عکس از رولاند گودفری، از Wikimedia Commons)

شنیدن «نوای ملکوتی در موسیقی»: صدمین سال تولد دیزی گیلیسپی

۱۴ مهر ۱۳۹۶

نیویورک — از آقای دیزی گیلیسپی (Dizzy Gillespie) نه فقط به خاطر نبوغش به عنوان ترومپت نوازی که سبک جدیدی در موسیقی جاز ابداع نموده بلکه به خاطر تعهد دیرینه‎اش به تعالیم حضرت بهاءالله یاد می‌شود. تأمل بر زندگی و دستاوردهای این شخصیت برجسته در صدمین سال تولدش، بدون تأمل بر این آموزۀ بهائی که همۀ انسان‌ها به یک خانوادۀ بشری تعلق دارند امکان‌پذیر نیست چرا که به نظر می‌رسد این اعتقاد بیشترین تأثیر را بر آثار او داشته است.

مایک لانگو، پیانیست سبک جاز، دربارۀ دوست و همکار مرحومش دیزی گیلیسپی می‌گوید: «دیزی پیشرفتی ارگانیک در موسیقی ایجاد کرد.»

لانگو در حالی که به دیوارهای آپارتمانش در ریورساید درایو (Riverside Drive) در شمال غرب منهتن چشم دوخته می‌گوید: «موسیقی او از اعماق قلب بر می‌خیزد». قاب عکس‌ها یادآور دهه‌ها همکاری این دو در زمینۀ موسیقی هستند، از اجرا در کنسرت‌های بزرگ و از قبل پیش‌فروش شده تا جلسات تمرین خصوصی در خانۀ گیلیپسی در انگلوود (Englewood) در سمت دیگر رودخانه هادسون.

IN DEPTH: Listen to an interview with Mike Longo

Robert Weinberg is a journalist who recently sat down with Dizzy Gillespie’s longtime friend and bandmate Mike Longo to talk about Gillespie’s life as a pioneering jazz musician and a member of the Baha’i Faith. All music featured on the podcast comes from a concert Longo and Gillespie performed at in Osaka, Japan, in 1987 and was provided by Mike Longo.

برای دسترسی به محتوای صوتی بیشتر پادکست «سرویس خبری جامعهٔ بهائی» را دانلود کنید.

RSS  |  Spotify  |  Apple Podcasts  |  SoundCloud  |  Tunein  |  iHeart  |  Stitcher

اما موسیقی جاز تنها عامل پیوند‌دهندۀ دوستی ماندگار گیلیسپی و لانگو نبود. هر دوی آن‌ها مجذوب پیام حضرت بهاءالله دربارۀ وحدت و یگانگی شده بودند، اصولی که منجر به ایمان آن‌ها به آئین بهائی شد.

لانگو می‌گوید: «شبی که من به گروه موسیقی‌مان پیوستم همان شبی بود که او در مورد آئین بهائی شنید.»

زمانی که گیلیسپی بعد از کنسرتی در میلواکی (Milwaukee) برای اولین بار با آئین بهائی مواجه شد، متوجه شد که این دین کاملاً با افکار و موسیقی او هماهنگ است.

«زمانی که با آئین بهائی آشنا شدم، متوجه شدم این آئین با هر آنچه که تا آن موقع باور داشتم کاملاً مطابق بود. من به یگانگی نوع بشر باور داشتم. باور داشتم که منشأ همۀ ما یکی است و در نتیجه هیچ‌کدام از نژادهای بشری ذاتاً بر دیگر نژادها برتری ندارد.»


دیزی گیلیسپی

لانگو می‌گوید: «اصولی که موسیقی جاز بر آن بنا شده همان اصول آئین بهائی است. وقتی‌که جاز آغاز شد تلفیق بین نژادهای مختلف به اندازۀ امروز رایج نبود. دیزی، جاز را مثل ازدواج بین ریتم آفریقایی و هارمونی اروپایی توصیف می‌کرد و اگر شما از منظری وسیع‌تر به آن نگاه کنید، این ازدواجی بین نژاد سیاه و نژاد سفید است. می‌گوییم پیامبران نیروئی تازه در جهان می‌دمند، دیزی با ابداع سبک ‌‌بی‌پاپ (bebop)، به نوعی کار مشابهی در جهان موسیقی انجام داد.»

تعهد عمیق گیلیسپی به وحدت و عدالت، در سبک فراگیر و دگرپذیر موسیقی او و نیز در تعاملاتش با مردمانی از همه طبقات جلوه‌گر می‌شد.

پیشگامِ سبک بی‌باپ

دیزی گیلیسپی که نام شناسنامه‌ای او جان بریکز گیلیسپی است در ۲۱ اکتبر ۱۹۱۷ در شهر چیرو (Cheraw)، در کارولینای جنوبی متولد شد. وی پیشروِ پدیدۀ جاز بی باپِ در دهۀ ۱۹۴۰ بود که اغلب به عنوانی جنجالی‌ترین و مهم‌ترین سبک موسیقی آن زمان محسوب می‌شود. مشخصۀ بی‌باپ ریتم تند و پرانرژی آن و تغییرات سریع گام‌ها، توالی آکوردهای ترکیبی و بداهه‌نوازی‌های مبهوت کننده حول یک ملودی است.

مارتین گیفورد، منتقد بریتانیایی هنر و موسیقی جاز چنین توضیح می‌دهد: «آن‌ها کار بسیار مشکلی انجام می‌دادند. تکنیک گیلیسپی، از آنجایی که بسیار نت‌های بالایی را می‌نواخت توجه سایر نوازندگان ترومپت‌ را جلب کرد.»

جیمز موریسون، نوازندۀ ترومپت به همراه تریوی جیمز موریسون و ارکستر بی‌بی‌سی به رهبری جان مائوچری در حال اجرا در برنامه کنسرت بی‌بی‌سی پرامز ۲۰۱۷. (عکس از بی‌بی‌سی) نمایش اسلاید
۹ تصاویر

جیمز موریسون، نوازندۀ ترومپت به همراه تریوی جیمز موریسون و ارکستر بی‌بی‌سی به رهبری جان مائوچری در حال اجرا در برنامه کنسرت بی‌بی‌سی پرامز ۲۰۱۷. (عکس از بی‌بی‌سی)

«چارلی پارکر رویکرد ریتمیک و ترکیب‌بندی این سبک را بنا نهاد و گیلیسپی بیشتر در زمینۀ تکنیکِ هارمونی و شیوۀ اجرایی بسیار جذاب نقش داشت.»

گیفورد می‌گوید: «عکس‌های موجود از دورۀ ‌بی‌باپ، عکس‌هایی هستند از دیزی با آن کلاه مخصوص و ریش بزی‌اش.»

آن شخصیت پرجنب و جوش و آن مهارت محض در تکنیک، همراه با آن گونه‌های متمایز و برجسته‌ به دور دهنیِ ترومپت پر پیچ و خم مخصوصش، امروزه او را برای نوازندگان ترومپت‌ به الگویی دست‌نیافتنی تبدیل کرده است.

جیمز موریسن، هنرمند مشهور استرالیایی که در ۴ اوت ۲۰۱۷ به عنوان بخشی از کنسرت‌های مشهور بی‌بی‌سی پرامز، مسئول برگزاری کنسرت سالانۀ رویال آلبرت هال لندن بود می‌گوید: «وقتی ۸ ساله بودم برای اولین بار به یک قطعه ضبط‌شده از موسیقی او گوش دادم. از آنچه که ترومپت می‌توانست انجام دهد به شگفت آمده بودم.»

موریسن می‌گوید: «شیوۀ او در نواختن ترومپت همیشه الهام‌بخش من بوده است. من شدیداً تحت تأثیر او هستم.»

موریسن که در تعدادی از مناسبت‌ها به همراه گیلیسپی برنامه اجرا کرده است معتقد است که شخصیت خوش‌برخورد او باعث شد سبک موسیقی نوینی که ابداع کرد فراگیرتر شود.

«گرچه او در کار حرفه‌ای خود، مرزهای موسیقی را به پیش می‌برد، اما به عنوان یک فرد، بسیار خودمانی و خوش‌برخورد بود. این‌که فکر کنیم یک انسان مبتکر، شخصیتی گرفته، افسرده و غرق در دنیای خودش است تفکری کلیشه‌ای است. دیزی بسیار خوش‌صحبت بود و با مخاطبین‌اش ارتباط فوق‌العاده خوبی برقرار می‌کرد.»

«موسیقی حاصل فکرکردن نیست. شما نمی‌توانید همزمان هم فکر کنید و هم بنوازید. موسیقی از جایی ورای ذهن می‌آید، جایی روح‌افزا ورای ذهن وجود دارد که کاملاً روحانی است. این همان نیروی محرک موسیقیِ ما است و در حقیقت قوۀ خلاقۀ تمام هنرها و علم نیز هست. قوه‌ای که حضرت بهاءالله در جهان دمیده است نیروی محرکۀ هنر است.»


مایک لانگو

آشنایی با دیانت بهائی

اولین کسی که گیلیسپی را با دیانت بهائی آشنا کرد یکی از حاضران در اجراهایش بود. خانم بت مک کنتی(Beth McKenty) اهل کانادا که در یکی از برنامه‌‌های گیلیسپی در میلواکی حضور داشت، پس از اطلاع از مرگ غم انگیز چارلی پارکر از دیگر مبدعان سبک بی‌پاپ، تصمیم گرفته بود که با گیلیسپی صجبت کند. پارکر نوازندۀ ساکسیفون زمانی دربارۀ گیلیسپی گفته بود که او «نیمۀ دیگر وجود من است». او پس از دوره طولانیِ اعتیاد به موادمخدر، در سال 1955 در سن 34 سالگی در گذشت.

گیلیسپی در سفری به مرکز جهانی بهائی، سال ۱۹۸۵ نمایش اسلاید
۹ تصاویر

گیلیسپی در سفری به مرکز جهانی بهائی، سال ۱۹۸۵

لانگو چنین به یاد می‌آورد: «بت، دیزی را صدا زد و به او گفت "چارلی پارکر نباید این طوری می‌مرد" و از او پرسید که آیا می‌تواند با او صحبت کند. آن شب او و شوهرش آمدند و در حالی که با دیزی دور میز نشسته بودند، بت آئین بهائی را به او معرفی کرد و چندین کتاب به او داد.»

پس از یک دوره مطالعۀ فشرده، در ۵ آوریل ۱۹۶۸، یک‌شب پس از ترور مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش مدنی سیاه‌پوستان آمریکا، گیلیسپی به‌طور رسمی دیانت بهائی را پذیرفت. این نوازنده، مجذوب تأکیدی شده بود که در آموزه‌های حضرت بهاءالله نسبت به وحدت وجود داشت، به‌خصوص هماهنگی علم و دین، برابری زنان و مردان و یگانگی نوع بشر.

لانگو می‌گوید: «ما هردو به دلیل مسائل نژادی در اینجا و شورش‌ها ناراحت بودیم. یک‌بار داشتیم باهم صحبت می‌کردیم و من گفتم "لزوماً نباید این‌طور باشد" یادم هست می‌گفتم "حتماً کسانی هستند که مثل ما فکر می‌کنند" و این همان زمانی بود که او آئین بهائی را کشف کرد.»

گیلیسپی در زندگی‌نامه‌ای که به قلم خودش نوشته می‌گوید: «زمانی که با آئین بهائی آشنا شدم، متوجه شدم این آئین با هر آنچه که تا آن موقع باور داشتم کاملاً مطابق بود. من به یگانگی نوع بشر باور داشتم. باور داشتم که منشأ همۀ ما یکی است و در نتیجه هیچ‌کدام از نژادهای بشری ذاتاً بر دیگر نژادها برتری ندارد.»

لانگو می‌گوید: «دیزی روح کلی آئین بهائی را درک کرده بود.»

گیلیسپی برای مدت‌ها به اکتشاف در ریتم و هارمونی‌های فرهنگ‌های مختلف علاقه‌مند بود و لانگو معتقد است موسیقی او بعد از پذیرفتن آموزه‌های بهائی حتی بیش از پیش تکامل پیدا کرد.

او می‌گوید: «موسیقی او عمق بیشتری پیدا کرد. اگر شما به کارهای ضبط شدۀ او به ترتیب زمانی گوش کنید، زمانی که تلفیق آفریقاییِ کوبایی را پذیرفت، موسیقی‌اش به سطح بسیار عمیق‌تری، به سطح جهانی رسید؛ و وقتی به آئین بهائی فکر کنید که نمادی از اتحاد همۀ مردمان بود، موسیقی دیزی به بالاترین درجۀ کمال قابل‌دسترسی برای بشر رسید.»

بهائی شدن زندگی گیلیسپی را ازهر جهت تحت تأثیر قرار داد. او می‌نویسد که آئین بهائی برای او «مفهوم جدیدی از ارتباط بین خدا و انسان - بین انسان و همنوعانش و انسان و خانواده‌اش فراهم کرد.»‌

گیلیسپی می‌نویسد: «من از لحاظ روحانی آگاهی بیشتری پیدا کردم؛ و وقتی‌که شما از نظر روحانی آگاه هستید این مسئله در هر آنچه که انجام می‌دهید خود را نمایان می‌سازد».

گیلیسپی معتقد بود که هنرمندان سبک جاز از جمله «مردمی هستند که بیشترین هماهنگی را با جهان هستی دارند.»

او می‌نویسد: «چه چیزی از این شایسته‌تر که یک موسیقی‌دان با طبیعت و با آفریدگارمان در هماهنگی باشد؟ بهترین مثالِ آن شیوۀ اجرای آن‌هاست؛ این‌که چه طور قطعه‌ای را خلق می‌کنند که قبل از آن هرگز اجرا نشده است؟ آن را از کجا به دست آوردند؟ موسیقی‌دانان حتماً از نوعی الهام الهی برخوردارند.»

لانگو با او هم عقیده است:«موسیقی حاصل فکرکردن نیست. شما نمی‌توانید همزمان هم فکر کنید و هم بنوازید. موسیقی از جایی ورای ذهن می‌آید، جایی روح‌افزا ورای ذهن وجود دارد که کاملاً روحانی است. این همان نیروی محرک موسیقیِ ما است و در حقیقت قوۀ خلاقۀ تمام هنرها و علم نیز هست. قوه‌ای که حضرت بهاءالله در جهان دمیده است نیروی محرکۀ هنر است.»

دیزی می‌گفت «آنچه شما می‌شنوید معنویت موسیقی است.»

ما در دیانت بهائی به کنار گذاشتن چیزی که خوب است اعتقادی نداریم. کنار گذاشتن میراث خودمان؟ بهائیان معتقدند که شما میراث و فرهنگ خود را به میدان می‌آورید و همراه با دیگران کار می‌کنید. درست مثل یک شاهکار نقاشی. چون من بنفش هستم و آن دیگری نارنجی است به این معنا نیست که ما نمی‌توانیم در یک ترکیب موزون و هماهنگ کنار هم قرار بگیریم.


دیزی گیلیسپی

ارکستر سازمان ملل متحد

مارتین گیفورد می‌گوید: «گیلیسپی برای مدتی طولانی مطرح بود، از دهۀ ۱۹۴۰ تا دهۀ ۱۹۹۰، او به بزرگمرد موسیقی جاز و مشوق اصلی استعدادهای جوان تبدیل شد.»

بالاترین اشتیاق او و آخرین جلوۀ تلفیق اعتقادات دینی و موسیقی گیلیسپی تشکیل ارکستر سازمان ملل متحد بود که در سال ۱۹۸۰ در سراسر دنیا برنامه اجرا کرد. اصل بهائی ایجاد وحدت همراه با حفظ و تجلیل از تنوع فرهنگی الهام‌بخش اصلی گیلیسپی در راه‌اندازی این گروه موسیقی بود که هنرمندان جوانی را از ایالات‌متحده آمریکا و نوازندگان و خوانندگان مطرح برزیل، کوبا و پاناما گرد هم آورده بود.

لانگو می‌گوید: «این چیزی بود که دیزی به آن باور داشت و همین نیز اصل اساسی ارکستر سازمان ملل متحد بود.»

گیلیسپی می‌نویسد: «ما در دیانت بهائی به کنار گذاشتن چیزی که خوب است اعتقادی نداریم. کنار گذاشتن میراث خودمان؟ بهائیان معتقدند که شما میراث و فرهنگ خود را به میدان می‌آورید و همراه با دیگران کار می‌کنید. درست مثل یک شاهکار نقاشی. چون من بنفش هستم و آن دیگری نارنجی است به این معنا نیست که ما نمی‌توانیم در یک ترکیب موزون و هماهنگ کنار هم قرار بگیریم. از منحصر به فرد بودن خودتان به دیگران ببخشید اما به شکل دیگران در نیایید.»‌

میراثی ماندگار

دیزی گیلیسپی بعد از مرگ در سال ۱۹۹۳ در سن ۷۵ سالگی، همچنان مورد تحسین هوادارانش در سراسر دنیا است. موسیقی او موضوع مطالعات دانشگاهی و نشست‌های علمی است؛ آثار او مرتباً توسط نسل‌های جوان بازسازی، بازنشر و بازکشف می‌شوند. در ماه‌های آینده کنسرت‌هایی به مناسبت بزرگداشت صدمین سال تولد او در سراسر جهان برگزار می‌شود.

این دو نقاشی دیواری در اکتبر ۲۰۱۷ و به مناسبت بزرگداشت صدمین سال تولد دیزی گیلیسپی ترسیم شدند. نمایش اسلاید
۹ تصاویر

این دو نقاشی دیواری در اکتبر ۲۰۱۷ و به مناسبت بزرگداشت صدمین سال تولد دیزی گیلیسپی ترسیم شدند.

جیمز موریسن می‌گوید: «سؤال این است که وقتی شما از کسی تجلیل می کنید، آیا از او تقلید می‌کنید؟ و من معتقدم خیر. ماهیت و خصلت کار دیزی در آنچه که اجرا می‌شود واضح است اما یک تجلیل واقعی به معنای خلق فضای کاری آن هنرمند است. در مورد دیزی همیشه مثل این بود که در حال برگزاری یک مهمانی است و آن مهمانی را به روی صحنه می‌برد. همیشه احساس کرده‌ام این همان چیزی است که من هم دوست داشتم انجام دهم.»

اما مایک لانگو معتقد است که موسیقی گیلیسپی هنوز به‌طور کامل شناخته نشده است. لانگو در سخنرانی‌اش در مراسم خاکسپاری این نوازندۀ ترومپت‌ خطاب به حاضرین گفت: «اکثر مردم می‌دانند که دیزی چه می‌نواخت اما نمی‌دانند که چگونه می‌نواخت.»

او می‌گوید: «در این برهه از زمان اکثر مربی‌ها و از این قبیل‌ در حال تقلید از او هستند. آن‌ها مفهوم را درک نمی‌کنند و صرفاً نت‌ها را می‌فهمند. به همین دلیل از نت‌ها تقلید می‌کنند و سعی می‌کنند همان احساس را ایجاد کنند. به همین دلیل است که ارزش حقیقی آثار او هنوز درک نشده است.»

لانگو با خنده می‌گوید: «شاید صدسال دیگر طول بکشد تا ارزش حقیقی او درک شود.»