آزاد شدن زندانیان باقی‌ماندۀ بهائی در صنعا، نشان‌دهندۀ استقامت یک جامعه در برابر آزار و اذیت است و امید را در پیگیری مداوم آن‌ها برای عدالت و صلح به ارمغان می‌آورد.

آزادی زندانیان باقی مانده: تلاش تسلیم‌ناپذیر جامعۀ بهائی یمن برای صلح

۷ شهریور ۱۴۰۳

صنعا, یمن — در قلب یمن، در میان چالش‌های مداوم اجتماعی، داستانی شگفت‌انگیز از امید و تحول در حال رقم خوردن است. جامعۀ بهائی آن کشور، با وجود آزار و اذیتی که به آن‌ها وارد می‌شود، با تعهدی تزلزل‌ناپذیر برای صلح، وحدت و بهبود اجتماع خود قدم برداشته است. آزادی اخیر چهار بهائی باقی مانده از یک گروه ۱۷ نفره، که در ماه مهِ سال گذشته در صنعا ربوده شدند، نه تنها لحظۀ مهمی برای بهائیان یمن به‌ شمار می‌رود، بلکه استقامت آن‌ها را نیز به نمایش می‌گذارد.

در این تصویر آخرین چهار بهائی یمنی دیده می‌شوند که به ناحق زندانی شده بودند و اخیراً آزاد شده‌اند. از چپ به راست: عبدالاله البنی، ابراهیم احمد جوالی، محمد بشیر الدبی و حسن طریق ثابت الذکاری. نمایش اسلاید
۲ تصاویر

در این تصویر آخرین چهار بهائی یمنی دیده می‌شوند که به ناحق زندانی شده بودند و اخیراً آزاد شده‌اند. از چپ به راست: عبدالاله البنی، ابراهیم احمد جوالی، محمد بشیر الدبی و حسن طریق ثابت الذکاری.

چشم‌اندازی از وحدت در میان ناملایمات

زنی ساکن یک روستا در شمال یمن گفت: «روستای ما زمانی در یأس و ناامیدی فرو رفته بود، انگار مرده بود و ما شدیدا محتاج تغییر واقعی شده بودیم. در بسیاری از گردهمایی‌ها در روستا، گفت‌وگوها تنها در مورد درگیری و جنگ بود و اینکه چه کسانی به جنگ پیوسته و یا خواهند پیوست.»

او با تأمل بر تاثیرات تحول‌آفرین اقدامات جامعه‌سازی بهائی، افزود: «اما اکنون، همۀ ما می‌توانیم ببینیم که چگونه حیات جدیدی وارد روستای ما شده است.»

بهائیان یمن، برای بیش از یک دهه، با دستگیری، زندان و تحریک عمومی به خشونت علیه‌شان مواجه بوده‌اند. یکی از این رویدادهای تکان‌دهنده در جریان کانونشنِ ملی بهائیان سال گذشته در صنعا رخ داد، جایی که افراد مسلح با خشونت به این گردهمایی یورش بردند و ۱۷ بهائی اعم از زن و مرد و پیر و جوان را بازداشت کردند. این افراد صرفاً در حال انجام مسئولیت مقدس خود بودند، وظیفه‌ای که میان بهائیان در بیش از ۱۷۰ کشور مشترک است: «انتخاب شورای ملی اداره‌کنندۀ خود و مشورت در مورد مشارکت‌های جامعه‌شان در پیشرفت اجتماعی.»

این بهائیان، با وجود فشارهای قابل توجه در دوران اسارت، در شرایط بسیار دشوار، از جمله حضور اجباری در «دوره‌های فرهنگی» با هدف مجبور کردن آنان به دست کشیدن از ایمانشان، بر عقیدۀ خود ثابت‌قدم ماندند. با گذشت زمان، آن‌ها یکی یکی آزاد شدند و استقامتشان گواهی بر قدرت ایمانشان‌ بود.

پاسخِ جامعۀ بهائی در مواجهه با چالش‌ها و محدودیت‌های مستمر، این بوده است که با هموطنان خود ارتباط برقرار کنند، دوستی‌ها را تقویت کنند و بی‌وقفه برای خیر عمومی تلاش کنند. این رویکرد که ریشه در آموزه‌‌ای از حضرت بهاءالله دارد که «عالم یک وطن محسوب است و من علی‌الارض اهل آن»، شروع به تغییر تار و پود ساختار زندگی آن‌ها کرده است. آن‌ها به دور از عقب‌نشینی و سکوت، به تبدیل ایمان خود در جهانی صلح‌آمیز به اقداماتی با هدف ارتقای هموطنانشان ادامه داده‌اند.

جوانان: پیشتازان تحول اجتماعی

در یک محله، گروهی از جوانان شرکت‌کننده در برنامه‌های آموزشی اخلاقی و معنوی بهائی، چالش احیای یک منبع آب حیاتی نادیده گرفته شده را به عهده گرفتند. آن‌ها تحت تاثیر اصل بهائی هماهنگی بین انسان و طبیعت، با بزرگان جامعه مشورت کردند، همسالان خود را بسیج کردند و آنچه که می‌توانست یک پاکسازی ساده باشد را به نمایشی قدرتمند از اقدام جمعی تبدیل کردند.

یکی از شرکت‌کنندگان جوان گفت: «همانطور که با هم کار می‌کردیم، چیزی تغییر کرد. دیگر مسئله فقط آب نبود. ما دیدیم که وقتی متحد می‌شویم، می‌توانیم با بسیاری از چالش‌های پیش روی جامعۀ خود روبرو شویم.» این پروژه نه تنها یک منبع حیاتی را احیا کرد، بلکه حس جدیدی از امید و مسئولیت مشترک را در میان جوانان پرورش داد.

زنان: تسریع‌کنندگان پیشرفت جمعی

در روستایی دیگر، گروهی از زنان جوان، با الهام از آموزۀ بهائیِ برابری زن و مرد، در حال بازتعریف نقش خود در اجتماع هستند. این زنان پس از تکمیل یک برنامۀ آموزشی ارائه شده توسط «بنیاد تعالی برای توسعۀ اجتماعی»، یک سازمان توسعۀ اجتماعی و اقتصادی ملهم از آئین بهائی، تصمیم گرفتند در روستای خود که اکثر جوانان آن را ترک می‌کنند، بمانند و به پیشرفت جامعه‌شان کمک کنند.

در کنار بزرگان روستا، این زنان جوان به مسائل مهمی پرداخته‌اند که مدت‌ها جامعۀ آن‌ها را گرفتار کرده بود. یکی از ابتکارات آن‌ها رفع مشکلات مزمن چشمی ناشی از گرد و غبار و دسترسی محدود به آب تمیز بود. یکی از زنان جوانی که در این طرح مشارکت داشت، به یاد می آورد:«ما دیدیم که همسایگانمان بی‌دلیل رنج می‌برند. می‌دانستیم که باید کاری کنیم.»

این گروه یک کمپین سلامت پزشکی را سازماندهی کرده و پزشکان داوطلب را به روستا آوردند تا به همۀ اهالی - خدمات چشم‌پزشکی ارائه دهند. اما آن‌ها به این بسنده نکرده و با درک نیاز به مراقبت مداوم، یک جعبۀ کمک‌های اولیۀ کوچک با تجهیزات پزشکی ضروری تهیه کردند و هر خانواده در حد توان خود در این اقدام مشارکت کرد. یک زن جوان توضیح داد: «ما این تجهیزات را به زنی مسن که مورد احترام همه بود، سپردیم. این تلاش‌ها اگرچه قدم کوچکی بودند، اما منجر‌به دسترسی همۀ اهالی روستا به مراقبت‌های اولیۀ چشمی شده است.»

تلاش آن‌ها به حوزۀ آموزش نیز گسترش یافته است. کمبود امکانات بهداشتی مناسب در مدرسۀ محلی، بسیاری از دختران را مجبور به ترک تحصیل کرده بود که اغلب منجر به ازدواج‌های زودهنگام می‌شد. شرکت‌کنندگان در برنامۀ «بنیاد تعالی برای توسعۀ اجتماعی» اقدام نموده و پس از مشورت با مدیر مدرسه، تنها سرویس بهداشتی مدرسه را بازسازی کرده و سیستمی را سازماندهی کردند که در آن خانواده‌ها هر هفته به نوبت آب آن را تأمین کنند.

این تلاش ساده باعث شد که تعداد بیشتری از دختران به‌طور منظم به مدرسه بروند. این اقدام ساده دنیایی از امکانات را به روی این زنان جوان گشوده است.

تأثیر این تلاش‌‌ها فراتر از پیشرفت‌های فیزیکی است. آن‌ها از طریق جلسات گفت‌وگوی هفتگی، مکالمات در مورد موضوعات مهمی مانند ازدواج زودهنگام و آموزش زنان را ترویج می‌دهند. یکی از شرکت‌کنندگان در این برنامه گفت: «دخترانی خجالتی را دیده‌ام که به مربیانی با اعتماد به نفس برای نسل جوان‌تر از خودشان تبدیل شده‌اند و در جامعه به‌عنوان سازمان‌دهندگان ابتکارعمل‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند.»

سفری جمعی به سوی صلح

تأثیر این تلاش‌های مردمی نادیده گرفته نشده است. بسیاری از رهبران قبایل یمن، که نمایندۀ یک نهاد اجتماعی عمیقا ریشه‌دار هستند، با جامعۀ بهائی ابراز همبستگی کرده‌اند. آن‌ها در بیانیه‌ای قدرتمند تأیید کردند که بهائیان بخشی جدایی‌ناپذیر از جامعۀ یمن هستند و نمایان‌گر سنت دیرینۀ همزیستی مذهبی در این کشور می‌باشند.

این قدردانی تا سطح ملی گسترش یافته است، جایی که دفتر امور عمومی جامعۀ بهائی در گفت‌وگوهای مربوط به آیندۀ یمن مشارکت می‌کند. این دفتر، در یک سری از گفت‌وگوهای میزگرد، به بررسی این موضوع پرداخته است که چگونه تنوع کشور می‌تواند منبعی از قدرت باشد نه تفرقه.

نادر السقاف (Nader Al-Sakkaf)، مدیر دفتر، این دیدگاه را چنین بیان کرد: «جامعۀ یمن مانند یک پازل زیبا است. وقتی یک قطعه از آن گم شود، پیشرفت برای ما دشوار می‌شود.» این دیدگاه، که ریشه در اصل بهائی وحدت در کثرت دارد، به شکل‌گیری روایت جدیدی از همه شمول بودن برای آیندۀ یمن کمک می‌کند.

بارقه‌ای از امید

داستان جامعۀ بهائی یمن چیزی فراتر از روایت استقامت در برابر ناملایمات است.

این داستان گواهی بر قدرت تحول‌آفرین رویکردی معنوی به پیشرفت اجتماعی است. بهائیان یمن از طریق اقدامات خود نشان می‌دهند که حتی در دشوارترین شرایط نیز، اصول وحدت، برابری و خدمت خالصانه می‌توانند امواج قدرتمندی از تغییرات مثبت ایجاد کنند که به فراتر از دایرۀ نزدیکانشان گسترش می‌یابد.

همان‌طور که یکی از اعضای جامعه گفت: «ما تنها در حال ساخت جوامعی بهتر نیستیم،‌ بلکه در حال پرورش چشم‌اندازی هستیم از آن چیزی که یمن می‌تواند باشد؛ آینده‌ای که در آن هر فرد، صرف‌نظر از پیشینه‌اش، می‌تواند به پیشرفت مشترک ما کمک کند.»

در این چشم‌انداز، پیام قدرتمندی از امید نهفته است، نه فقط برای یمن، بلکه برای جهانی که در جست‌وجوی راه‌های جدیدی برای صلح و وحدت است.