نمايش استعداد ممنوع
نیویورک, United States — یک نوجوان شطرنجباز، یک جودوکار ملی برجسته و یک پیانیست بااستعداد تقریباً در هر کشور جهان که بودند به عنوان کسانی که در جامعۀ خود نقش و سهمی دارند، گرامی داشته میشدند. امّا در مورد سه جوان ایرانی که از پیروان آئین بهائی هستند، اعتقادشان به بهای ممنوعیت از مسابقه و نمایش عملکردشان در بالاترین سطوح تمام شده است.
جودوکار خشایار زارعی، شطرنجباز پدرام عطوفی و نوازندۀ پیانو پگاه یزدانی همه قربانیان سیاست روشمند ایران هستند که در یک سند حکومتی در سال ۱۳۶۹ (۱۹۹۱) شرح داده شده و به موجب آن باید رشد و توسعۀ بهائیان «مسدود» و از دادن هر گونه «پستهای مؤثر» به آنان خودداری شود.
داستان خشايار
در حالی که تيم ایران تعداد بیسابقهای مدال از بازیهای المپیک ۲۰۱۲ لندن (۱۳۹۱) با خود به خانه آورد، خشایار زارعی ۱۹ ساله تنها میتوانست رؤیای موقعیتهای احتمالی را در سر بپروراند.
خشایار در گروه سنی و وزنی خود، یکی از بهترین جودوکاران کشور است. امّا از مسابقه محروم شده چون بهائی است.
خشایار در نامهای که توسط خبرگزاری مجموعۀ فعالان حقوق بشر چاپ شده نوشته است: «با این که سه بار نفر اول وزن خودم در تیم ملی شدهام ولی به دلیل اعتقادم به دیانت بهائی از شرکت در مسابقات آسیایی و جهانی محروم شدم.»
نااميد کنندهتر اين که خشایار اخیراً به خاطر اعتقادات دینیاش، از ادامۀ تحصیلات خود در رشتۀ معماری در دانشگاه شیراز نيز محروم شد. مقامات به او گفتند که طی نامهای محرمانه از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری دستور اخراجش به آنها رسیده است. بخشی از سیاست رسمی حکومت اين است که: به محض آن که مشخص شود دانشجویی بهائی است، از دانشگاه اخراج شود.
خشایار تنها جوان ایرانی نیست که جلوی امیدهايش را سد کردهاند.
تقاضانامههای ثبت نام دانشآموزان بااستعداد در برنامههای ویژه از متقاضی میخواهد دین خود را مشخص کند که این به مدیران اجازه میدهد داوطلبان بهائی را فاقد شرایط اعلام کنند. گزینهای برای خالی گذاشتن بخش دین وجود ندارد. یک بهائی – از دانشآموزان شاخص سال دوم دبیرستان در شهر ساری – اخیرا از مدرسۀ استعدادهای درخشان اخراج شد. دو نفر دیگر از فرصت شرکت در یک المپیاد علوم و ریاضی برای نوابغ محروم شدند. در تهران، یک دانشآموز بهائی برجسته که در برنامۀ فناوری «روبوکاپ» به سطح بالایی رسید، از ثبت نام در مدرسهای که به او کمک میکرد خود را برای رقابت در سطوح ملی و بینالمللی آماده کند محروم ماند. و در سال ۱۳۸۶/۱۳۸۷ (۲۰۰۸) جامعۀ جهانی بهائی اطلاع یافت که چگونه مدیر دلسوز یک مدرسه به والدین یک دانش-آموز گفته بود که همۀ مدیران مدرسه در مرودشت به صورت شفاهی دستور یافتهاند در امتحانات مدرسه به دانش-آموزان «فرقۀ بهائیت» و اقلیتهای دیگر – صرف نظر از سطح واقعی عملکردشان – تنها نمرۀ قبولی بدهند تا آنها را از واجد شرایط بودن برای ورود به دانشگاهها منع کنند.
قهرمان شطرنج
این نوع محرومیت جدید نیست. در سال ۱۳۶۹/۱۳۷۰ (۱۹۹۱) پس از برد در مسابقات قهرمانی ملی شطرنج، به پدرام عطوفی که ۱۶ سال داشت گفته شد در مسابقات قهرمانی شطرنج آسیا نمیتواند نمایندۀ ایران باشد زیرا بهائی است.
پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ (۱۹۷۹)، شطرنج به مدت یک دهۀ کامل در ایران ممنوع شد. بنابراین وقتی پدرام ۱۲ سال پس از انقلاب برندۀ اولین دورۀ مسابقات ملی جوانان ایران شد، از این فرصت که در مسابقات بینالمللی نمایندۀ کشورش باشد غرق در شعف بود.
اما وقتی برای گرفتن گذرنامۀ خود مراجعه کرد، به او فرمی داده و گفته شد دین خود را علامت بزند.
او میگويد: «من بهائی نوشتم. شخصی که به فرم من رسیدگی میکرد گفت 'اگر بهائی بنویسی، گرفتن گذرنامه ساده نیست.'»
به پدرام اطلاع داده شد که تنها راه ممکن آن است که با رئیس فدراسیون شطرنج ایران ملاقات کند. او میتوانست پدرام را با یک روادید گروهی بفرستد. اما رئیس فدراسیون از شنیدن این که پدرام بهائی است خشمگین شد و به اعضای فدراسیون در همۀ استانها نامهای فرستاد مبنی بر آن که پدرام از حضور در همۀ مسابقات رسمی شطرنج محروم است. آن سال هیچ کس از سوی ایران برای رقابت در مسابقات شطرنج آسیایی فرستاده نشد.
ممنوعیت پدرام به تدریج طی چهار سال تخفیف یافت و تنها ممنوعیت از رقابت بینالمللی را شامل شد. وقتی گروه او برندۀ مسابقات ملی سال ۱۳۷۵/۱۳۷۶ (۱۹۹۷) شد، او را با فرد دیگری جایگزین کردند و همگروهانش به عنوان نمایندۀ ایران در صحنههای بینالمللی ظاهر شدند.
پدرام اکنون ساکن اسکاتسدیل آریزونا است و باشگاهی را اداره میکند که هدفش ترویج حس یگانگی از طریق شطرنج است. او نمیتواند به وطنش بازگردد. یکی از دوستان خوبش که همراه او به مسابقات شطرنج جوانان راه یافت، همین اخیرا از زندان آزاد شد.
نوازندۂ پيانو در تبعيد
محرومیت از آموزش عالی برای بهائیان شامل شکلهای دیگر آموزش هنری و حرفهای نیز میشود.
پگاه یزدانی که در ایران از ادامۀ تحصیلات خود در موسیقی ممنوع شد، به تنهایی در سال ۱۳۷۶/۱۳۷۷ (۱۹۹۸) برای مطالعۀ پیانو به مسکو رفت. او در تمام مدت پرواز گریست.
او میکويد: «از نظر احساسی این زمان واقعاً سخت بود؛ باید همه کس را پشت سر می¬گذاشتم. در عین حال خیلی هیجانزده بودم چون قرار بود رؤیایم را دنبال کنم.»
او آموزش خود را پس از پنج سال به پایان رساند و مدرک خود را گرفت و به ایران نزد خانوادهاش بازگشت، با این امید که بتواند موسيقی اجرا کند و یک مدرسۀ پیانو باز کند.
به او یک شغل نیمهوقت در هنرستان تهران پیشنهاد شد. اما وقتی از کارمندان خواسته شد فرمی حاوی ستون مذهب را پر کنند، پگاه اخراج شد و از دادن درس موسیقی یا تکنوازی منع شد.
او میگوید: «اگر کلمۀ 'بهائی' را آنجا ببینند، حتی به تو نگاه نمیکنند، صرفا فرم را رد میکنند.»
«میدانستم که در ایران هیچ کاری نمی¬توانم انجام دهم. نمیتوانستم آنجا تحصیل کنم. نمیتوانستم کار کنم. نمیتوانستم به شکل معمولی زندگی کنم.»
پگاه که در سال ۱۳۸۵/۱۳۸۶ (۲۰۰۷) در دانشکدۀ لندن برای موسیقی و رسانه پذیرفته شد، کارشناسی ارشد خود را در اجرای پیانو گرفت و اکنون در کانادا زندگی میکند و در آنجا کاملاً در کار موسیقی است. به اجرا و آموزش پیانو مشغول است و نوازندۂ همراه یک گروه باله نيز هست.
پگاه اکنون ۳۶ سال دارد. میگوید با وجود مشقتی که تحمل کرده، هنوز کشورش را بسیار دوست دارد و آرزو دارد که بتواند برگردد. او امیدوار است به زودی روزی به بهائیانی که در ایران ماندهاند اجازه داده شود نقش کامل خود را ایفا کنند.
بانی دوگال، نمایندۀ ارشد جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل متحد، میگوید که راهبرد حکومت ایران در برابر بهائیان، کشور را از مزایای یک گروه از استعدادها و توانمندیهایش محروم کرده است.
خانم دوگال میگويد: «لايههای اقدامات ایران برای منع بهائیان جوان از دست یافتن به آموزش عالی پیچیدهتر و شدیدتر شده است. این داستانها مثالهای رقتباری از اقداماتی تحت حمایت دولت است که صرفا ایران را از نقش ارزشمند و جالبی که ممکن بود توسط تعدادی از بهترین و درخشانترین جوانان کشور ایفا شود محروم میکند.»