«مرد درختان»: بزرگداشت یکی از نخستین فعالان حفظ محیط زیست
آکسفورد, بریتانیا — «بنیاد بینالمللی درخت» (The International Tree Foundation) برنامه بلند پروازانهای را به مناسبت صدمین سال تأسیس این بنیاد در دست اجرا دارد: کاشت بیش از بیست میلیون درخت، در اطراف و درون جنگلهای مرتفع کنیا تا سال ۲۰۲۴.
این هدف، یکی از جلوههای متعدد آرمانهای آقای ریچارد سنت بارب بیکر،(Richard St. Barbe Baker) مؤسس این سازمان است. آقای بیکر که با نام سنت بارب شناخته میشود یکی از فعالان پیشگام حفظ محیط زیست و از اولین بهائیان بریتانیا بود که با وسعت نظری که داشت، اقداماتی را پایهگذاری کرد که امروز متداول شده و گسترش یافتهاند.
فعالیتهای «بنیاد بینالمللی درخت» و انتشار یک زندگینامه جدید از آقای بیکر، بار دیگر افکار تأثیرگذار وی را مورد توجه قرار داده است. این توجه در زمانی صورت میگیرد که پیامدهای تغییرات اقلیمی جهانی بیش از پیش برای بشر آشکار شده است.
شاهزاده چارلز (Prince Charles)، ولیعهد بریتانیا، در مقدمۀ زندگینامه جدیدی که دربارۀ آقای سنت بارب (۱۹۸۲ -۱۸۸۹) به انتشار رسیده مینویسد: «او مدتها قبل از اینکه علم تغییرات اقلیمی را مورد توجه قرار دهد در مورد اثرات از میان رفتن جنگلها بر آب و هوا هشدار داده بود. او زنگ خطر را به صدا درآورد و راهحلی ارائه داد: یک سوم هر کشور باید از درخت پوشیده شده باشد. او کشت پایدار (permaculture) و اکولوژی کشاورزی (agro-ecology) را قبل از اینکه حتی این اصطلاحات وجود داشته باشند در نیجریه مورد استفاده قرار داده بود و یکی از بنیانگذاران کشاورزی ارگانیک در انگلستان بود.»
آقای سنت بارب که در سال ۱۹۲۴، در جوانی به دیانت بهائی ایمان آورده بود در سرتاسر زندگی ماجراجویانه خود در تعالیم حضرت بهاءالله تجسم متعالیترین آرزوهایش برای جهان را مییافت. ایمان عمیق او در عشق به تمامی گونههای حیات و در تعهد او برای حفظ محیط زیست و طبیعت جلوه مییافت.
پل هانلی (Paul Hanley)، نویسندۀ کتاب «مرد درختان: ریچارد سنت بارب بیکر، نخستین فعال جهانی محیط زیست» که زندگینامه آقای سنت بارب است، میگوید: «او در مورد الهاماتی که از آئین بهائی و آثار حضرت بهاءالله و عبدالبهاء گرفته بود صحبت میکند. او در زمانی که اصلاً متداول نبود بینشی جهانشمول داشت. نظرگاهش تمام جهان بود.» آقای سنت بارب هنگامیکه به زیارت آرامگاه حضرت بهاءالله رفت متوجه این شباهت با دیدگاه حضرت بهاءالله دربارۀ یگانگی نوع بشر شد.
او در دفتر خاطرات روزانهاش که در کتاب آقای هانلی نقل شده نوشته است: «حضرت بهاءالله، دراینجا در بهجی حتماً روزهای شادی را سپری کردند. ایشان درخت میکاشتند و به تمام موجودات زنده عشق میورزیدند. وقتی یارانشان از ایران برای ایشان هدیه میآوردند، بذر و گیاه برای باغها تنها یادگاریهایی بود که قبول میکردند.»
آقای سنت بارب سپس با نقل این قسمت از بیان حضرت بهاءالله: «ليس الفخر لمن يحبّ الوطن بل لمن يحبّ العالم» (افتخار در این نیست که کسی وطنش را دوست بدارد بلکه در این است که عالم را دوست داشته باش) مینویسد: «بله. من هم نوع بشر را یکی میبینم. آیا به همین دلیل نبوده که تلاش کردهام مناطق تخریب شده کره زمین را احیا کنم؟ اینها کلمات یک باغبان بودند، کسی که به انسانها و به درختها عشق میورزید.»
آقای سنت بارب همچنین دائماً با حضرت شوقی افندی مکاتبه داشت و ایشان در دهها نامه وی را تشویق کرده است. حضرت شوقی افندی، همچنین در زمان انتخاب درخت برای اماکن مبارکه بهائی در عکا و حیفا با وی مشورت میکردند. آقای سنت بارب در یادداشتهایش اشاره میکند که نسخه کتاب مطالع الانوار که حضرت شوقی افندی با خط خودشان به او تقدیم کرده بودند «با ارزشترین دارایی» او شده بود.
سنت بارب مینویسد: «بارها و بارها این کتاب را میخواندم و هر بار شوق و شوری که کشف مظهر ظهور جدید به همراه دارد وجودم را فرا میگرفت.»
«بنیاد بینالمللی درخت» که در ابتدا نام اصلیاش «مردان درخت» (Men of the Trees) بود تنها یکی از سازمانهای متعددی است که آقای سنت بارب در طول حیاتش تأسیس کرد. تخمین زده میشود که در نتیجه تلاشهای او و سازمانهایی که تأسیس و یا حمایت کرده، حدود ۲۶ میلیارد درخت در سراسر جهان کاشته شده است. او چنان به درختکاری تعهد داشت که در سن ۹۲ سالگی راهی سفری خارجی شد تا به یاد یکی از دوستان صمیمیاش، یکی از نخست وزیران سابق کانادا درخت بکارد. آقای سنت بارب چند روز پس از دستیابی به هدف این سفر درگذشت.
اندی ایگان (Andy Egan)، مدیر ارشد «بنیاد بینالمللی درخت» میگوید: «فکر میکنم مردم باید درمورد ریچارد سنت بارب بیکر بدانند چرا که میراث او هنوز زنده است.»
پل لیرد (Paul Laird)، مدیر برنامههای بنیاد میگوید: «امروز ما سعی میکنیم در مسیر آقای سنت بارب قدم برداریم. ما یک برنامه جنگلکاری محلی داریم که با گروهها و جوامع محلی ارتباط برقرار میکند و سعی دارد با این گروهها که به واقعیت محل نزدیک هستند همکاری کند. در این برنامه، مردم برای خودشان فعالیت میکنند، مردمی که خطرات فرسایش زمین و از میان رفتن جنگلها را درک میکنند و تأثیر واقعی آن را میفهمند.»
آقای سنت بارب از کودکی در انگلستان به باغبانی، گیاهداری و جنگلداری علاقهمند بود. او در میان درختان خانهشان میدوید و به درختان سلام میداد گویی که درختان سربازهای اسباببازی او بودند. بعدها در جوانی هنگامیکه منتظر شروع دوره تحصیلی خود در دانشگاه در سال ۱۹۱۲ بود، به عنوان یک چوببر در محل زندگیاش در ساسکاچوان کانادا شروع به کار کرد. او دیگر نمیتوانست با درختان به عنوان دوستانش رفتار کند.
آقای سنت بارب در یادداشتهای آن زمان نوشت: «آن منطقه یک جنگل بکر بود و یک شب همانطور که به درختهای قطع شده نگاه میکردم با خودم فکر کردم بعد از اینکه تمام این درختها نابود شوند چه اتفاقی میافتد. احساس بیهودگی به من دست داد و حالم بسیار بد شد.»
آن تجربهای تعیینکننده برای آقای سنت بارب بود و تصمیم گرفت که در دانشگاه کمبریج در رشته جنگلداری تحصیل کند و به این ترتیب اولین قدم را در راه وقف زندگیاش برای احیای جنگلها در سرتاسر دنیا برداشت. پس از اتمام تحصیل به کنیا رفت. کنیا در آن زمان تحت سلطه بریتانیا بود. وی یک موسسه حفاظت از درختان تأسیس کرد و در آنجا بود که متوجه تأثیرات قرنها مدیریت نادرست زمین شد.
او متوجه بود که صاحب اصلی این جنگلها مردم بومی کنیا هستند و برای محافظت از جنگلها لازم بود با مردم همکاری کند.
—پل لیرد، بنیاد بینالمللی درخت
از آقای سنت بارب که به عنوان یک جنگلدار در دوران استعمار کار میکرد انتظار میرفت که از شیوههای مدیریت جنگل بالا به پایین استفاده کند. اما این بر خلاف شیوههای مردم بومی کیکویو (Kikuyu) بود که از روشهای سنتی کشاورزی استفاده میکردند و درختان را برای غنیسازی خاک میسوزاندند. آقای سنت بارب میخواست هم نوعی از کشاورزی را ترویج کند که در آن رشد جنگل به کشاورزی کمک کند و در عین حال از فرسایش خاک جلوگیری کند و فرهنگ و دانستههای مردم محلی را ارج نهد. روسای قبیله از کاشت درختان جدید استقبال نمیکردند و آن را «کار خدا» میدانستند.
آقای سنت بارب برای ادای احترام به سنتهای مردم کیکویو و ارتقای آگاهی نسبت به نقش عمدۀ آنها در درختکاری و حفاظت از محیط زیست از یکی از آداب و رسوم قدیمی این قوم یعنی رقص برای بزرگداشت وقایع مهم استفاده کرد. از تلفیق این ارزشهای فرهنگی و امانتداری زیست محیطی «رقص درختان» در سال ۱۹۲۲ به وجود آمد.
آقای هانلی میگوید: «او به جای آنکه مردم را وادار به درختکاری کند گفت بیایید درختکاری را با فرهنگ مردم وفق دهیم. او نزد بزرگان قبیله رفت و این موضوع را با آنها مطرح کرد. آنها رقصی با عنوان "رقص درختان" داشتند که منجر به تأسیس سازمان "مردان درخت" شد.»
آقای سنت بارب همراه با دیگر مؤسس «مردان درخت»، رئیس قبیله جوسیا نجونجو (Josiah Njonjo)، درک عمیقتری در ارتباط با نقش مهم اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی درختان در زندگی نوع بشر دست یافتند.
چارلز، شاهزادهٔ ولِز مینویسد: «الهامات آقای سنت بارب بیکر نسبت به آینده از اعتقادات عمیق روحانی او دربارۀ وحدت زندگی سرچشمه میگرفت. او با اشتیاق به مردم بومی که با آنها کار میکرد گوش فرا میداد.»
در آن زمان، ورود آقای سنت بارب به حیطهای که هم اکنون جنگلداری اجتماعی نامیده میشود با بدبینی مواجه بود. به عنوان یک جنگلدار دوران استعمار از او انتظار میرفت از جنگلهایی که متعلق به دولتها بود محافظت کند.
آقای لیرد میگوید: «او از جهت تغییری که ایجاد کرد فوقالعاده بود. او متوجه بود که صاحب اصلی این جنگلها مردم بومی کنیا هستند و برای محافظت از جنگلها لازم بود با مردم همکاری کند.»
این رویکرد جامعه-محور تا امروز محور کار «بنیاد بینالمللی درخت» را شکل داده است.
آقای ایگان میگوید: «ذات دلسوز و مهربان او نسبت به تمامی گونههای حیات واقعاً مشهود بود. او به شکلگیری این ایده که درختکاری یک تخصص نیست بسیار کمک کرد. کاشت درخت چیزی بود که مردم عادی در جوامع میتوانستند و میبایست انجام دهند. در حقیقت، مردم در بهترین موقعیت برای محافظت از جنگلها هستند... بنابراین نقش آنها باید اذعان شود و مورد حمایت و تمجید قرار گیرد.»
آقای هانلی در زمان پژوهش در زندگینامه آقای سنت بارب متوجه شد که «او افکاری بسیار مترقی داشت. فلسفه او در مورد پیوستگی و وحدت دنیای طبیعت و اجتماع بشری مفاهیمی بسیار پیشرو در آن زمان محسوب میشدند.»
ادبیات متعالی این جمله مرا مفتون خود کرد. این تجسم و مظهر زیبایی بود.
—ریچارد سنت بارب بیکر
وقتی آقای سنت بارب در سال ۱۹۲۴، وقتیکه برای اولین بار با تعالیم حضرت بهاءالله آشنا شد، آنها را تأییدی بر افکار و اعتقاداتش در مورد طبیعت و نوع بشر یافت. آقای سنت بارب که یک مسیحی بود و احترام عمیقی برای ادیان سنتی بومیان قائل بود، حقیقت تعلیم حضرت بهاءالله در مورد یگانگی را تصدیق کرد- یگانگی دین، یگانگی نوع بشر و همپیوستگی تمام حیات. آثار بهائی همچنین از تصاویر طبیعی برای درک حقایق روحانی استفاده میکنند.
آقای سنت بارب در مورد زیارت آرامگاه حضرت بهاءالله مینویسد: «شروع به مطالعه ترجمه آثار فارسی حضرت بهاءالله کردم "در روضه قلب جز گل عشق مکار". ادبیات متعالی این جمله مرا مفتون خود کرد. این تجسم و مظهر زیبایی بود.»
آقای سنت بارب در سال ۱۹۲۹ در حالی که در مأموریتی برای تأسیس شعبهای از سازمان «مردان درخت» به اراضی مقدسه رفته بود برای زیارت اماکن مبارکه بهائی به حیفا سفر کرد. آقای سنت بارب در حالی که مشغول پارک کردن ماشینش بیرون منزل حضرت شوقی افندی بود از اینکه حضرت ولی امرالله برای استقبال از او بیرون آمده و به او پاکتی را تقدیم کردند متعجب شد. درون پاکت تقاضای عضویت حضرت شوقی افندی در سازمان «مردان درخت» قرار داشت و اینگونه ایشان اولین عضو مادام العمر این سازمان شدند.
آقای هانلی میگوید: «آقای سنت بارب از ملاقات با حضرت شوقی افندی به عنوان مهمترین لحظه زندگیاش یاد میکند و این دیدار حقیقتاً به او انگیزه بخشید.»
حضرت شوقی افندی در مکاتبات ادامهدار خود با آقای سنت بارب او را تشویق مینمودند. ایشان برای دوازده سال متمادی هر سال برای نشستهای سازمان جنگلداری جهانی (World Forestry Charter) که یکی دیگر از ابتکارات آقای سنت بارب بود پیام میفرستادند. سفیران و مقامات دهها کشور در این نشستها حضور داشتند.
آقای سنت بارب به واسطه شغلش به کشورهای متعددی سفر کرد. او از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۲۹ به عنوان دستیار محافظ جنگلها در استانهای جنوبی نیجریه مشغول به کار بود. وی همچنین برنامهریزی جنگلهای «گلد کوست» (Gold Coast) را به عهده داشت. در ایالت متحد آمریکا، کمپینی با عنوان «نجات درختان» (Save The Redwoods) راهاندازی کرد و با رئیس جمهور فرانکلین دی. روزولت برای تأسیس «بسیج شهروندان محافظ محیط زیست آمریکا» (American Civilian Conservation Corps) همکاری کرد. در این حرکت، بیش از شش میلیون جوان شرکت داشتند. آقای سنت بارب، پس از جنگ جهانی دوم «جبهه سبز علیه بیابان» (Green Front Against the Desert) را به راه انداخت که احیای جنگلهای سراسر دنیا را ترویج میکرد. در سال ۱۹۵۲ و ۱۹۵۳ یک سفر تحقیقاتی به طول ۲۵ هزار مایل در اطراف صحرای بزرگ آفریقا داشت که هدف آن بیابانزدایی از طریق درختکاری استراتژیک بود. آقای بارب، در اواخر هشتاد سالگی به ایران سفر کرد تا یک برنامه درختکاری را ترویج دهد. او در شیراز، محلی که دیانت بهائی از آن آغاز شده بود توقفی داشت و از او خواسته شد تا به درخت نارنج خانه حضرت باب در شیراز که محل زیارت بهائیان بود رسیدگی کند.
«مردان درخت» تبدیل به اولین سازمان بینالمللی غیردولتی در زمینه محیط زیست شد. در اواخر دهه ۱۹۳۰ بیش از پنج هزار عضو در ۱۰۸ کشور و نشریه مخصوص به خود با نام «درختان» (Trees) را داشت. نیکولا لی دویل (Nicola Lee Doyle) که امروز مطالب این سالنامه را جمعآوری میکند میگوید: «این نشریه در ابتدا به این دلیل ایجاد شد که آقای سنت بارب تعداد زیادی نامه و دعوتنامه و مکاتبات دریافت میکرد. او مرتب به افراد توضیح میداد که کجا میرود و درباره چه موضوعی قرار است سخنرانی کند. به این ترتیب راهی نیاز داشتند که بتوانند به همه اطلاعرسانی کنند و این نشریه به این شکل شروع به کار کرد اما به تدریج رشد و توسعه پیدا کرد.»
امروز، نشریه «درختان»، قدیمیترین نشریه زیستمحیطی جهان است.
نسلهای متعددی از فعالان محیط زیست، عشق و علاقه خود به کارشان را وامدار آقای سنت بارب میدانند.
آقای هانلی میگوید: «بعضی اوقات کارهای کوچکی که میکرد مثل نوشتن یک مقاله یا یک مصاحبه رادیویی باعث جذب جوانان در کشوری دورافتاده میشد. بعدها بسیاری از این جوانان چهرههای مهمی در جنبش زیستمحیطی شدند.»
آقای هانلی اضافه میکند: «میراث او احتمالاً به این دلیل است که او خستگیناپذیر بود. واقعاً شگفتانگیز است، هزاران مصاحبه و هزاران برنامه رادیویی برای آگاه کردن مردم نسبت به این ایده انجام داد و حقیقتاً توانست زندگی بسیاری از مردم را تحت تأثیر قرار دهد، مردمی که شروع به محافظت از درختان و درختکاری کردند.»
طرز تفکر مترقی و پیشگام آقای سنت بارب، بخصوص میتواند در این زمان که بشریت با چالشهای تغییرات اقلیمی دست و پنجه نرم میکند مفید باشد. یکی از مهمترین چالشهای زمان حاضر این است که چه طور جمعیت جهانی که به سرعت در حال رشد است و هنوز به وحدت نرسیده میتواند در سازش با کره زمین و منابع آن زندگی کند.
شاهزاده چارلز مینویسد: «هم اکنون واضح است اگر به هشدارهای آقای سنت بارب و سایر آیندهنگران توجه کافی کرده بودیم امروز شاید با بحران زیستمحیطی فعلی مواجه نبودیم. پیام آقای ریچارد سنت بارب بیکر امروز به اندازه نود سال پیش موضوعیت دارد و مناسب حال است. من حقیقتاً امیدوارم که این بار مورد توجه قرار گیرد.»