تجربۀ پناهندگان بهائی در کانادا و چالش کلی پناهندگی
اُتاوا, کانادا — جامعۀ بهائی کانادا با همکاری مجمع تاریخی مهاجرت کانادا، و همچنین مراکز مطالعاتی دانشگاه کارلتُن، از جمله مرکز تاریخ عمومی، طرح مطالعات مهاجرت و پراکندگی جمعیت، و دانشکدۀ تاریخ، همایشی یکروزه دربارۀ برنامۀ پناهندگان بهائی در کانادا، که از سال ۱۹۸۱ تا سال ۱۹۸۹ ادامه داشت، برگزار کرد.
این همایش در روز ۲۱ سپتامبر (۳۰ شهریور) با حضور ۱۰۰ نفر از اساتید، کارمندان دولتی، دانشجویان، و اعضای جامعه در محل دانشگاه برگزار شد.
آقای جفری کامرون (Geoffrey Cameron)، محقق ارشد جامعۀ بهائی کانادا، گفت: «طرح برنامۀ پناهندگی بهائیان ایرانی، بعد از نهضت پناهندگی هندوچین، اولین برنامۀ مهم پناهندگی در کانادا بود که از اواخر دهۀ ۱۹۷۰ میلادی شروع شد و کانادا اولین کشوری بود که مرزهای خود را به روی پناهندگان بهائی که از سرکوبی خشنونت بار در ایران فرار می کردند، باز کرد.»
محور اصلی برنامه های این همایش دهۀ بعد از انقلاب ۱۹۷۹ در ایران بود که طی آن حدود ۲۳۰۰ نفر بهائی از-سرکوب-گریخته در بیش از ۲۰۰ شهر در سرتاسر کانادا ساکن شدند. جایگزینیِ این پناهندگان قسمتی از برنامۀ ویژه ای بود که دولت کانادا در دهۀ ۱۹۸۰ با همکاری شورای حاکمۀ ملی جامعۀ بهائی کانادا – محفل روحانی ملی - طراحی کرده بود. این برنامه در کانادا به عنوان الگوئی برای بازگشائی مرزها و جایگزینیِ 6000 پناهندۀ بهائی دیگر در 25 کشور در اطراف دنیا قرار گرفت.
پروفسور هاوارد اِیدِلمن (Howard Adelman)، پروفسور بازنشستۀ فلسفه در دانشگاه یورک و محققی پیشگام در مطالعات پناهندگی، اظهار داشت که جامعۀ بهائی در ایران به دلیل اینکه «روح تجدد را در باورهای جهان بینانۀ خود بازتاب می داد» آماج حمله در ایران قرار گرفت.
خانم مینا سنائی، یکی از پناهندگانی که در کانادا مستقر شد، با یادآوری این دورۀ پرضربه اظهار داشت: «هر فرد بهائی [که ایران را ترک می کرد] با تصمیم بسیار دردناکی مواجه بود که بعد از تحمل بی عدالتی و اِعمال روزمره و مستمر خشونت مجبور به ترک وطن شود... ما روحیۀ خود را از دست داده بودیم.»
اما برنامۀ پناهندگی روزنۀ امیدی برای آنان که از شدت سرکوب می گریختند ایجاد کرد. خانم سنائی هنوز دلگرمی خود را، هنگامی که مطلع شد دولت کانادا به پناه¬جویان ایرانی بهائی پناه می دهد، به یاد می آورد. آقای داگلاس مارتین(Douglas Martin)، منشی محفل ملی بهائیان کانادا در آن زمان، پس از بازگشت از ملاقات با پناهندگان بهائی در پاکستان، به ایشان گفت: «شما مانند جواهر در اطراف و اکناف کانادا بذر افشان خواهید شد».
آقای جری وان کِسِل (Gerry Van Kessel)، که در دهۀ ۱۹۸۰مدیر کل امور پناهندگان بود، اظهار داشت که فعالیت او در برنامۀ پناهندگان بهائی درخشان ترین زمان دورۀ کاری او بوده است. هنگامی که آقای مارتین برای پناهندگان از دولت تقاضای استمداد نمود، ساختاری که جایگزینیِ بهائیان ایران را فراهم کند موجود بود. اما آقای وان کِسِل اظهار کرد آنچه که به موفقیت این برنامه افزود «اعتماد و اطمینان» موجود بین نمایندگان بهائی و کارمندان دولت بود. «همکاری این گونه به دست می آید...و اطمینان به شما باعث موفقیت این برنامه شد.»
شرکتکنندگان در این همایش به دیدگاه های پناهندگان و کارمندان دولتی که با واقعیت های پناهندگی رودررو بودند گوش فرا دادند. همۀ کسانی که در این برنامه اشتغال داشتند از خانم منا مژگانی یاد نمودند که ریاست دفتر بین المللی پناهندگان بهائی را، تا سال ۱۹۸۹ که این دفتر مشغول به کار بود، بر عهده داشت.
آقای دنیس اسکاون (Dennis Scown)، که در دهۀ ۱۹۸۰ مدیر برنامۀ مهاجرت در اسلام آباد بود، گفت: «منا کار ما را خیلی آسان می کرد... او می دانست که ما چگونه کار می کنیم و کمک می کرد تا موارد پناهندگی بهائیان را به طور منظم بررسی کنیم. ما به او اعتماد داشتیم.»
آقای مارک دیویدسن (Mark Davidson)، مدیر کل کنونی مهاجرت و شهروندی کانادا، که در آن زمان به اولین پست خود در اسلام آباد اشتغال داشت با حیرت به یاد آورد که بهائیان در چه مناطق دوردستی از کانادا مستقر می شدند. بیش از ۱۰۰ منطقه، از جمله نقاط بعیدی مانند سندسپیت(Sandspit) در بریتیش کلمبیا(British Columbia)، پذیرای بهائیان بودند.
خانم افسون هوشیدری، که در یکی از میزگردهای همایش سخنرانی کرد، چهار ساله بود که خانواده اش از ایران گریختند. او حکایت هائی را از زمانی که در کراچی منتظر خبر استقرار در کانادا بودند و اینکه چقدر با هیجان خود را برای خروج از پاکستان و رسیدن به کانادا آماده می کردند بازگو نمود. او تازه فهمیده بود که آقای دنیس اسکاون، یکی دیگر از سخنرانان میزگرد، ویزای خانوادۀ آنها را امضاء کرده بود.
شرکت کنندگان هم از تجارب پناهندگان بهائی دیگری که در دهۀ ۱۹۸۰ به کانادا آمده بودند، و هم از دیدگاه های اعضای جامعه که رسیدن پناهندگان را خوش آمد می گفتند، برخوردار شدند. اعضای میزگرد می گفتند که هر یک از تجارب آنها منحصر به فرد، و بیشتر آنها پرتنش بوده و سختی های فراوانی در بر داشته است. مقاومت پناهندگان بهائی را اغلب باورهای آنها، و ارتباط های منحصر به فردی که از تعامل بین دو فرهنگ با هم کیشان کانادائی خود برقرار می کردند، تقویت می کرد.
همایش با تأملاتی در بارۀ بازبینی برنامۀ پناهندگان بهائی در زمینه ای وسیع تر – به عنوان تجربه ای که بخشی از فضای تاریخ کانادا و خط مشی عمومی آن را شکل می دهد – به پایان رسید.
با مروری به این رویداد، آقای کامرون گفت: «در زمانی که تغییر مکان انسان ها در مقیاسی گسترده، به ویژه آنهائی که به پناهندگی روی می آورند، سیاست گذاران و شهروندان را در همه جا با چالش های بسیار عمیقی مواجه می کند، ما احساس می کنیم که این تأمل در بارۀ تجربۀ پناهندگان بهائی ایرانی به کانادا درس های خاصی به ما می آموزد که هرقدر بی پیرایه باشد، ولی از بینشی برخوردار است که در این مقطع مشخص به کار می آید.»
آقای کامرون توضیح داد که این همایش فرصتی به وجود آورد که به کاوش درس هائی در بارۀ پاسخ کانادا در دهۀ ۱۹۸۰ و همکاری آن با جامعۀ بهائی کانادا برای استقرار پناهندگان بپردازیم. اما، فرای اتخاذ خط مشی در این مورد، آقای کامرون به وضوح نقش نهادها و افرادی را که در اجرای این برنامه دست داشتند روشن نمود و بر «خلاقیت، انعطاف پذیری، و میل آنها به درستکاری» تأکید کرد.
آقای کامرون در اظهار نظر در بارۀ نقش جامعۀ بهائی به موفقیت این برنامه گفت: «ما می خواستیم بدانیم که دولت چه نوع کاری می تواند بکند و چه نوع کاری را نمی تواند انجام دهد و سپس خود را به گسترۀ این فعالیت ها متعهد می کردیم. بسیاری از مسئولین دولتی اظهار می کردند که بهائیان و جهان بینی آنها باعث شد که این برنامه به راحتی انجام شود.»
اطلاعات بیشتر در بارۀ این همایش در این سایت موجود است: www.symposium.bahai.ca در بارۀ پیشینۀ برنامۀ پناهندگی به این سایت مراجعه کنید: http://reviewcanada.ca/magazine/2013/07/a-quiet-exodus/